:: کاشان و اردهال


کاشان
منطقه‌اي كه شهر كاشان در آن واقع است يكي از نخستين سكونت‌گاه‌هاي شهري انسان ماقبل تاريخ بوده است. كاوش‌هاي باستان‌شناسي نشان مي‌دهد كه ناحيه سيلك در سه كيلومتري غرب شهر كاشـان چند هزار سال پيش از پيدايش شهرهاي آريايي فلات ايران، نخستين جايگاه رشد شهرنشيني بوده است. با اين همه آنچه از نظر ما اهميت دارد بررسي كاشان به عنوان يك شهر اسلامي است. زيرا ساخت كنوني شهر كاشان در دوران اسلامي شكل گرفته است و در اين دوره (خصوصاً در دوره سلجوقيان) و نيز در قرن نهم و دهم هجري در عهد صفوي رونق بسياري پيدا كرده است و يكي از شهرهاي مهم ايران شده است. كاشان و حومه  داراي مردماني خونگرم و مهربان با تعصب مذهبي فراوان، يكي از قديمي‌ترين و تاريخي‌ترين شهرهاي ايران محسوب مي‌شود و از قديم الايام به دارالمؤمنين معروف بوده است.

جهت اصلي سلسله جبال در اين منطقه، از شمال غربي به جنوب شرقي است مناطق اردهال، قمصر، نطنز در دامنه‌ها و دره‌هاي شرقي و نواحي نراق، جوشقان در دامنه‌ها و دره‌هاي غربي اين سلسله جبال واقعند. مهمترين قلل سلسله جبال مذكور از شمال غربي به جنوب شرقي عبارتند از: قله واقع در شرق نياسر به ارتفاع 3600 متر ـ قله واقع در جنوب روستاي برزك به ارتفاع بيش از 2500 متر و كوه هفت كتل در شرق قريه خنب به ارتفاع بيش از 3000 متر و قله كركس در غرب نطنز به ارتفاع بيش از 3800متر مي‌باشد.

شاردن در سفرنامه‌ي خود مي‌نويسد: خود شهر (كاشان) و حومه‌ي آن زيباتر است طبق اظهارات موثق مردم مجموعاً شش هزار و پانصد باب خانه و باغچه و چهل باب مسجد، سه باب مدرسه و بيش از دويست باب امامزاده دارد.

اوژن فلاندن در سفرنامه‌ي خود به سال 1257 مي‌نويسد: در قرن اخير اين شهر (كاشان) به كلي منهدم گشته و عمارتش منهدم گرديده است. بناهائي كه امروز مورد دقتند بازارها، كاروانسراها و حمام‌ها مي‌باشند.

آب و هواي كاشـان نسبت به ساير شهرها كمي گرمتر است و بر اساس داده‌هاي آب و هوا در چند سال اخير تا 48+ درجه در تابستان و در زمستان 12ـ درجه متغير بوده است. جريان هوا و وزش بادها در كاشان تابعي از وجود دو اقليم متضاد خشك و كوير در شرق و شمال شرقي و هواي سرد سير ارتفاعات غرب و جنوب غربي است. بر اثر قلت بارندگي به جز چشمه فين رودخانه مهمي در كاشان و اطراف آن وجود ندارد. و جز رودخانه‌‌هاي كوچك روستائي كه مختصر آب دائم دارند بيشتر رودخانه‌هاي ديگر فصلي هستند.

از قديم الايام كاشـان يك شهر زيبا با بافت سنتي و خانه‌هاي خشتي و گلي بوده است. ساختمان گنبدي شكل خانه‌ها با خشت و گل، وجود بادگيرها در كنار سقف‌هاي گنبدي بناها، مجموعه‌ي هماهنگي را پديد مي‌آورند كه باعث تهويه داخل ساختمان و هدايت جريان بادها مي‌گردد. همه بناهاي قديمي كاشـان سنتي و داراي سرداب هستند. (مردم خصوصاً در تابستان‌ها ساعات زيادي را در داخل آنها به سر مي‌برند). آثار تاريخي اين شهر اغلب از شاهكارهاي معماري سنتي اين سرزمين به شمار مي‌رود.
اردهار، اردهال
به مجموعه روستاهای باریکرسف، بهار (کرمه)، جوشق، حسنارود، علوی، غیاث آباد و مهدی آباد (کُره جار)، اردهال گفته می شود. اردهال در فاصله 35 کیلومتری غرب کاشان واقع شده و از دیرباز در حوزه جغرافیایی این شهرستان بوده و از توابع بخش نیاسر است. رشته کوه ها و ارتفاعات آنجا را «اردهار» یا «اردهال» یعنی کوه یا رشته کوه مقدّس نامیده اند.(1)
در دوران اسلامی مردم اردهال به سبب وجود چند مزار مقدّس از امامزادگان شیعه و نزدیکی و پیوند آن با قم و روایت های تاریخی و مذهبی که در وصف قم و اطراف آن آمده، سرزمین اردهال را مقدّس می شمارند. اردهال پس از شهادت حضرت سلطان علی علیه السلام به «مشهد اردهال» و به سبب حُرمت تخته قالی که تمثیلی از پیکر پاک امامزاده است و آن را برای غسل تمثیلی به کنار نهر حمل می کنند و بر آن آب می ریزند، به «مشهد قالی» یا «مشهد قالی شویان» شهرت یافته است.
منابع تاریخی
در منابع تاریخی، محلّ مزار امامزاده به نام اردهال یا مشهد اردهال شناخته و مشهور نبوده، بلکه به «مشهد باریکرسف» یا مزار امامزاده در «بارکرسب» معروف بود. بارکرسف، یکی از روستاهای قدیمی این منطقه است که تا آستانه حضرت سلطان علی حدود یک کیلومتر فاصله دارد.(2)
در میان متون و نوشته های تاریخی، در کتاب تاریخ قم که در قرن چهارم هجری تألیف شده، در دو روایت از «اردهار» نام برده شده است.
1. امیرالمؤمنین علی علیه السلام پس از جنگ جمل، در بصره خطبه ای ایراد فرمود که فرازی از آن چنین است:
وفی خطبة الملاحم لامیرالمؤمنین علیه السلام التی خطب بها بعد وقعة الجمل بالبصرة قال: یخرج الحسنی صاحب طبرستان مع جم کثیر من خیله و رجله حتی یأتی نیسابور فیفتحها و یقسم أبوابها ثم یأتی اصبهان، ثمّ الی قم، فیقع بینه و بین أهل قم وقعة عظیمة یقتل فیها خلق کثیر فینهزم أهل قم، فینهب الحسنی أموالهم و یسبی ذراریهم و نساءهم و یخرب دورهم، فیفزع أهل قم الی جبل یقال لها «وراردهار» فیقیم الحسنی ببلدهم أربعین یوماً و یقتل منهم عشرین رجلاً و یصلب منهم رجلین ثمّ یرحل عنهم (3)؛ حسنی، امیر طبرستان با لشکری انبوه از سواره و پیاده حرکت می کند تا به نیشابور می رسد و آنجا را فتح می کند و به تصرّف خود در می آورد. سپس به سوی اصفهان و بعد از آن به قم می رود. بین لشکر او و مردم قم نبردی سخت واقع می شود که عدّه بسیاری کشته می شوند.
در نتیجه، اهالی قم شکست می­خورند و حسنی اموالشان را غارت می کند و زنان و فرزندانشان را اسیر و خانه هایشان را خراب می نماید. اهالی قم به سمت کوهی که «وراردهار» نام دارد، می گریزند و حسنی 40 روز در شهر قم می ماند و 20 مرد را می کشد و 2 مرد را به دار می آویزد و از قم می رود.
2. و عن احمد بن خزرج بن سعد، عن أخیه موسی بن خزرج، قال: قال لی ابوالحسن الرّضا: أتعرف موضعاً یقال له «وراردهار»؟ قلت: نعم، ولی فیه ضیعتان. فقال: الزمه و تمسّک به. ثمّ قال ثلاث مرّات: نعم الموضع وراردهار(4)؛ احمد بن خزرج می گوید: برادرم موسی (5) گفت: امام رضاعلیه السلام چنین به من فرمود:
آیا جایی را که به آن «وراردهار» می گویند، می شناسی؟ گفتم: آری و در آنجا دو مزرعه دارم. سپس سه مرتبه فرمود: وراردهار، مکان خوبی است!
سیّد ابوالرّضا راوندی که از عالمان بزرگ قرن ششم هجری است، در چند قصیده از دیوان اشعار خود از مشهد «بارکرسب»، «اردهار» و شخصیّت مدفون در آن و آثار به جا مانده در آن دیار نام می برد.
در قصیده رائیّه که 25 بیت آن در دیوان آمده و در مدح مجدالدّین و آثار خیر و برجای مانده اوست، چنین سروده است:
1. وأثن علی آثاره الغرر ألتی             ستبقی علی مر اللیالی الغوایر
2. مساجده داراته و قنیّه                    مدارسه خاناته والقناطر
3. قناطر لم یعقدن الابهمه                  اذا اعتزمت لم تأب نثر القناطر
4. و مشهد صدق أودع الله بطنه          ودیعة سرّ من کرام أخایر
5. أباالحسن ابن الباقر السّیّد الذی         غدا لعلوم الدین أبقر باقر
6. طوی سره دهراً و أسبل دونه          ستائر ما یدریک ما فی الستائر
7. عباه لمجد الدین خیر ذخیرة             و کلّ عزیز یقتفی بالذخائر(6)
1. یادگارهای ارزشمند و برجسته او را که در گذر روزگاران برجای خواهند ماند، ستایش کن!
2. آن آثار، مسجدها، خانه ها، کاریزها، مدرسه ها، کاروانسراها و پل ها هستند.
3. پل هایی که جز با عزم و همّتی بلند سامان نپذیرفت و چون اراده کردند، فروافکندن پلها حتمی شد.
4. و شهادتگاه راست و درستی که خداوند در نهاد آن امانتی از قبور نیکان و بزرگواران را به ودیعه نهاد.
5. ابوالحسن، فرزند امام باقرعلیه السلام، بزرگواری که برای علوم و دانش های دین، بزرگترین شکافنده بود.
6. این تربت پاک در طول روزگاران، راز و اسرار نهفته خود را مخفی داشته و بر آن پرده افکند.
7. این اسرار را برای مجد الدین، به عنوان بهترین ذخیره، حفظ کرد و هر بزرگی را ذخیره هایی به دنبال است.
در قصیده دیگری که تحت عنوان «و کتب الی مجد الدین من المشهد ببارکرز...» است، درباره مشهد اردهال چنین سروده است:
1. توسلت فیها بالفتی ابن الفتی الذی          توطّن هذا المشهد الطّاهر الطّهرا
2. عنیت ابن بنت المصطفی و وصیّه          أخا الصّادق بن الباقر السّیّد الحبرا(7)
1. در آنجا به بزرگی جوانمرد، فرزند جوانمردی بزرگ متوسّل شدم که در این مشهد پاک آرمیده است.
2. مقصودم فرزند دختر مصطفی و وصیّ اوست؛ آن سید بزرگوار، برادر امام صادق علیه السلام و پسر امام باقرعلیه السلام است.
پی نوشت ها:
1. اردهار از دو واژه «اَرْدَ» به معنای پاکی و تقدّس و «هار» یا «هَرْ» به معنای کوه و رشته کوه است. حرف «ر» به «ل» تبدیل شده و اردهار، اردهال خوانده شده است.
2. النقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، ص 169، به نقل از دیوان ابوالرضا، ص 241.
3. تاریخ قم، ترجمه حسین بن محمد قمی، ص 99 - 97؛ تاریخ کاشان، عبدالرحیم کلانتر ضرابی، ص 9.
4. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 60، چاپ جدید، ص 214، به نقل از تاریخ قم.
5. این شخص احتمالاً همان کسی است که ناقه حضرت معصومه(س) را گرفت و به قم آورد و میزبان آن بزرگوار در شهر قم گردید.
6. دیوان ابوالرضا راوندی، ص 52.
7. همان، ص 128.
منبع؛ شهید اردهال، سلطان علی فرزند امام باقر(ع)، حبیب الله سلمانی آرانی، فرهنگ کوثر 1384 شماره 62

 

 














پوستر همایش

© کلیه حقوق این وب سایت محفوظ می باشد .
طراحی و پیاده سازی شده توسط : همایش نگار ( ویرایش 10.0.6)